شاهنامه آخرش خوش است چند وقتیست که ضربالمثل شاهنامه آخرش خوش است را در گوشه گوشه شبکههای اجتماعی میبینیم که با زمینه تعصبی به پیروزی اعرا
تماشای جزئیات بیشترگیلان تایپ با همکاری تایپیست ها و مترجمان با تجربه سعی در این دارد که بهترین و با کیفیت ترین کار را برای کسانی که به ما اعتماد کرده اند در سریع ترین زمان ممکن تحویل داده و اعتماد بیشتری را کسب نماید. انجام کلیه خدمات تایپ و ترجمه با کمترین قیمت و در کمترین زمان ! متون خود را جهت تایپ و یا ترجمه از طریق ایمیل یا تلگرام ما که در منوی ارسال سفارش می باشد ارسال کنید.
! شروع کنتمامی طراحی ما استاندارد بوده و با بهترین کیفیت عرضه میشود
ارسال سریع سفارشات شما کمتر از یک هفته
شما میتوانید بعد از سفارش خود تغییراتی در طرح خود ایجاد کنید
تمامی محصولات ما تمام عشق ساخته شده اند
شاهنامه آخرش خوش است
چند وقتیست که ضربالمثل شاهنامه آخرش خوش است را در گوشه گوشه شبکههای اجتماعی میبینیم که با زمینه تعصبی به پیروزی اعراب در انتهای شاهنامه ربط میدهند و با سرعتی بالا هم دست به دست به اشتراک گذاشته میشود.
این موضوع بهانهای شد که پس از سالها به کتابهای مرجع سر بزنم و ریشه این ضربالمثل را پیدا کنم. اولین منبع در مورد ضرب المثلهای ایرانی که به ذهنم رسید، کتاب ریشههای تاریخی امثال و حَکَم بود. که البته آخرین منبع هم شد. متن زیر که میخوانید، دقیقاً از متن کتاب برداشته شده است؛
« ریشه تاریخی ضربالمثل “شاهنامه آخرش خوش است” از آنجا سرچشمه گرفتهاست که نقل شده فردوسی پس از سرودن هجانامهی مورد بحث موفق گردید یک نسخه از هجانامه را به وسیلهی دوستان و طرفدارانی که در دستگاه سلطنت محمود غزنوی داشت، مخفیانه به آخر شاهنامهی موجود در کتابخانهی سلطنتی الحاق و اضافه نماید و همین عمل موجب شدهاست بعدها که از شاهنامهی کتابخانهی سلطنتی به وسیله نساخان و خطاطان به منظور تکثیر و توزیع نسخهها برمیداشتهاند قهراً آن هجانامهی آخر شاهنامه را هم نوشتهاند.
با این توصیف اجمالی که صحت یا سقم آن بر عهده راویانِ اخبار است سابقاً هر کس شاهنامه را مطالعه میکرد چون مکرر مدح و ستایش از سلطان محمود غزنوی برخورد میکرد به گمان خود همت و جوانمردی سلطان را که مشوق فردوسی در تنظیم شاهنامه گردیدهاست از جان و دل میستود و بر آن همه عشق و علاقه به تاریخ و ادب ایران آفرین میگفت! بیخبر از آنکه شاهنامه آخرش خوش است زیرا وقتی به آخر شاهنامه میرسید و منظومهی هجاییه را در آخر شاهنامه قرائت میکرد تازه متوجه میشد که محمود غزنوی نسبت به سلطان ادب و ملیت ایران تا چه اندازه ناجوانمردی و ناسپاسی کردهاست.
به همین جهت هر کس در ازمنهی گذشته به قرائت شاهنامه میپرداخت قبلاً به او متذکر میشدند تا زمانی که کتاب به پایان نرساندهباشد در قضاوت نسبت به سلطان محمود غزنوی عجله نکند زیرا شاهنامه آخرش خوش است یعنی در آخر شاهنامه است که فردوسی محمود غزنوی را به خواننده کتاب میشناساند و با آن قصیدهی هجاییه حق ناسپاسی و رفتار توهینآمیز را در کف دستش میگذارد.
بیفایده نیست دانسته شود که فردوسی برای سرودن شصتهزار بیت شاهنامه، نههزار واژه به کار بردهاست که فقط چهارصد و نودتای آن عربی است.»
(ریشههای تاریخی امثال و حکم، مهدی پرتوی آملی، جلد دوم، صفحه ۶۹۸- چاپ سوم- ۱۳۷۴)
اگر نوشته بالا را کامل خواندهباشید، جواب سوالتان را گرفتهاید، اما به صورت چکیده و با زبانی سلیستر این است که « فردوسی در ابتدای کتاب به مدح و درود محمودغزنوی پرداخته است و از مردانگی او سخن میگوید اما در آخر شاهنامه با هجو، به ایرانیان میفهماند که محمود غزنوی لایق هیچ کدامِ این مداحی نبوده است.»
پ.ن: سعی کنیم که یه خرده با دید روشنفکرانه به مسائل نگاه کنیم.
. آیا شما برای ایجاد پروژه جدید با ما آماده هستید ؟ خیلی خوب . از طریق ایمیل و شماره تماس با ما درمیان بگذارید
ما در اسر وقت به سفارش شما رسیدگی میکنیم
123-456-6789